مدینة العلم

یادداشت های محمد عابدینی

حجّت بودن گفته ی لغت شناس

پیش گفتار

بحث از حجّت بودن ظواهر الفاظ در دو مقام قابل طرح می باشد:

الف: بحث صغروی

بحث درباره ی این که آیا فلان عبارت ظاهر در فلان معنا هست یا نیست. مانند این که لفظ "صعید" در زبان عربی ظهور در مطلق سطح زمین دارد یا خصوص خاک خالص؟ این مثال برای ظهور مادّه ی مفرد است. یا این که صیغه ی "افعل" ظاهر در وجوب می باشد یا استحباب؟ این مثال برای ظهور هیئت مفرد می باشد. یا این که آیا جمله ی شرطیّه ظهور در مفهوم دارد یا ندارد که این مثال برای هیئت ترکیبی مطرح می شود. و یا این که امر پس از تحذیر صرفا ظاهر در رفع تحذیر است بدون هیچ حکمی از احکام پنج گانه ی شرعی یا ظهور در اباحه و یا وجوب و یا غیر آن دارد؟ تفاوت مثال اخیر یا مثال های سه گانه ی پیشین در این است که در آن سه مثال مسبّب ظهور اطلاق و ظاهر کلام به ظهور عقلی یا وضعی بود ولی در این مثال اخیر عامل ظهور قرینه ی حالیّه است. از نظر اصولی آن چه سبب پیدایش ظهور می شود اماره و علامتی مانند قول لغوی، تبادر، صحّت حمل، اطّراد، استعمال و قیاس می باشد. به عبارتی دیگر این عوامل برای نوع مردم ایجاد ظن می کنند.

ب: بحث کبروی

پس از مسلّم شدن اصل ظهور نوبت به بحث درباره ی حجّت بودن این ظواهر می رسد. در این زمینه هفت نظریّه وجود دارد که دیدگاه مرحوم شیخ انصاری مانند مشهور معتقد به حجّت بودن مطلق ظواهر از باب ظنّ خاص است. یعنی ظنّی که دلیلی خاص که همان بناء عقلاء باشد بر حجّت بودن آن قائم شده باشد. و گر نه ظنّ مطلق حجّت محسوب نمی شود. توضیح این که قاعده ی اوّلی و اصل نخستین عدم اعتبار و حرمت عمل به ظن می باشد مگر جایی که دلیلی قاطع و خاص بر حجّت بودن آن ظن وجود داشته باشد.

در این نوشتار موضوع بحث پاسخ به این سوال است که آیا ظنّ حاصل از این امارات مورد اشاره مانند قول لغوی، تبادر، صحّت حمل، اطّراد، استعمال و قیاس حجّت محسوب می شوند یا خیر؟ پاسخ این است که هیچ کدام از این امارات دلیل خاص نداردن جز قول لغوی. لذا موضوع این نوشتار را به بررسی دلایل حجّت بودن قول لغت شناسان اختصاص می دهیم و به عنوان مقدّمه پیش از بررسی دلایل به سه نکته اشاره می کنیم:

اوّل: ظن به دو قسم ظنّ خاص و ظنّ مطلق تقسیم می شود. منظور از ظنّ خاص همان طور که گفته شد ظنّی است که دلیلی قاطع بر حجّت بودن آن قائم شده باشد مانند خبر ثقه و ظواهر. منظور از ظنّ مطلق نیز ظنّی است که بواسطه ی مقدّمات انسداد حجّت بودن آن اثبات می شود که این دلیل هر ظنّس را از هر راهی که به دست آمده باشد معتبر و حجّت می کند. یعنی همه ی امارات طبق مبنای انسدادیّون حجّت هستند ولی کلام ما در این نوشتار حجّت بود اماره از باب ظنّ خاص می باشد.

دوّم: حکمت اعتبار ظنون خاص حتی بر مبنای انفتاحییّون مشکل بودن تحصیل علم در این موارد چه نسبت به احکام شرعیّه و چه نسبت به مسائل عرفیّه می باشد. به همبن دلیل شارع مقدّس خصوصا و عقلا عموما این ظنون را معتبر قلمداد کرده اند.

سوّم: فقط انسداد باب علم نسبت به احکام شرعی اعم از فقه و اصول فقه باعث معتبر شدن همه ی ظن ها می شوند. و گر نه انسداد نسبت به سایر مسائل چنین کارکردی ندارد. برای مثال انسداد نسبت به لغت در کنار انفتاح نسبت به احکام مطلق ظن نسبت به معنای لغت را حجّت نمی کند.


فواید کار تاریخی در علم اصول

آموزش و پژوهش دو مقوله ی عمده و مهم هستند که در علم اصول مانند هر علم دیگری بستر فعالیت تاریخی قرار می گیرند. فواید و ثمرات فعالیت تاریخی در علم اصول را در این دو بستر مورد اشاره قرار می دهیم:

الف: فواید آموزش علم اصول از دیدگاه تاریخ:

1: آموزش و فراگیری: قسمتی از معضلات و کمبود های موجود در نظام آموزش معلول عواملی چون فقدان روح نقد و نظریه پردازی عدم شناخت نقاط تاریک تاریخی فقدان ژرف نگری نا آگاهی نسبت به آسیب های برهان و استدلال و کمبود انگیزه برای فراگیری هستند که آموزش علمی با اهتمام به بعد تاریخی علوم کمک فراوانی به رفع این آسیب ها می کند و ثمراتی چون فرار از نگاه های کلیشه ای رهایی از کمند هیمنه ی علم و دانشمندان فهم عمیق مباحث و ارتباطات بین آن ها آسیب شناسی استدلال و برهان ایجاد انگیزه و خلق نگاه ها و ایده های نو را به همراه دارد.

2: کارگاه نقادی و نظریه پردازی: روحیه ی نقادی و همچنین نظریه پردازی مقوم حیات و پویایی هر علمی هستند و با فقدان آن ها حرکت علم رویکرد قهقرایی پیدا خواهد کرد و به عنصری مقطعی و محدود در برهه ی از تاریخ مبدل خواهد شد. نگاه تاریخی یکی از موثر ترین عوامل در این زمینه هست که با مرور دقیق حرکت پر فراز و نشیب علم و علما در بستر تاریخ نقش بسزایی در از بین بردن نگاه جزمی به یافته های پیشین ایفا نموده و راه را برای نقد عقاید گذشتگان و طرح افکار و ایده های نو باز می کند.

3: آسیب شناسی و آفت شناسی علم: یکی دیگر از فواید نگاه تاریخی به حرکت علم بررسی دقیق دوره های رکود و افول علم می باشد که در پرتو آن عوامل تاثیرگزار در این زمینه کشف و زمینه برای برخورد آگاهانه با آن ها فراهم می شود.

ب: فواید پژوهش اصولی از نگاه تاریخ:

1: تثبیت گزاره های موجود در یک علم و یا تکمیل و تصحیح آن ها.

2: شناخت لغزش گاه های پژوهشگران پیشین برای خودداری از گرفتاری دوباره در آن ها.

3: شناخت عوامل پیدایش مسائل علم و تکمیل و احیانا تصحیح آن ها.

4: شناخت منشا و بستر سیر تاریخی مسائل علم برای جلوگیری از انحراف مسیر آن.

5: سوق دادن محقق به کلی نگری و ساختارمندی و انسجام فکری و جلوگیری از موضوع محوری به عنوان یکی از اساسی ترین آفت های علوم که مانع انسجام محقق و گاهی نیز موجب تناقض گویی وی می شود.

6: طرح سوال های کلیدی و تحول آفرین و دیدگاه های نوین و جریان ساز در مسیر تطور علم.

پی نوشت:
این نوشته و شماره های دیگر آن فیش های مطالعاتی بنده است از کتاب درآمدی به تاریخ علم اصول نوشته ی آقای مهدی علی پور که البته به قلم خودم به رشته ی تحریر در آمده است.


پیش گفتار

گشوده بودن باب اجتهاد یکی از ارزشمند ترین ویژگی های مذهب شیعه است. بسته شدن باب اجتهاد در نظر محققین اهل تسنن زمینه ساز افول آزاد اندیشی دینی در میان آنان شد. عدم شناخت نسبت به جایگاه اجتهاد و گرفتاری در ورطه ی افراط و تفریط رونق اجتهاد را مورد تهدید قرار می دهد. یکی از مهم ترین مباحث در این زمینه ابزار شناسی اجتهاد می باشد. می توان از عملیات استنباط در علم اصول به عنوان اساسی ترین ابزار در راستای اجتهاد یاد کرد. با توجه به این مقدمه اهمیت پرداخت به علم اصول روشن می شود.

در راستای پردازش علم اصول می توان در سه زمینه حرکت کرد:

الف : بستر های پژوهشی جهت تکمیل و ترمیم بنای علم اصول

ب :‌ حرکت در راستای تصحیح و ترقی روش های آموزش علم اصول

ج : پژوهش تاریخی در علم اصول

هدف این کتاب تحقق زمینه ی آخر در نظر گرفته شده است.

تاریخ علم اصول

مقدمه

همان قدر که ابتلا به تاریخ زدگی توسط برخی از محققین افراط محسوب می شود بی توجهی به کار تاریخی هم تفریط قلمداد شده و باعث خسارت های علمی فراوان می شود.

" کار تاریخی در هم علم به کاوش در بستر ها زمینه ها و علل پیدایش مسائل علم و چگونگی رشد آن به اندیشمندان علم لب آثار و افکار آنان و میزان تاثیر اندیشه هایشان در پیشرفت علم و به شناخت مسیر تطور علم در ادوار مختلف بررسی شرایط و ظروف اجتماعی فرهنگی و سیاسی انگیزه های شخصی محققان و نهایتا به چگونگی تدوین و طبقه بندی مسائل علم مربوط در طول تاریخ می پردازد. "

پی نوشت:
این نوشته و شماره های بعدی آن فیش های مطالعاتی بنده است از کتاب درآمدی به تاریخ علم اصول نوشته ی آقای مهدی علی پور که البته به قلم خودم به رشته ی تحریر در آمده است.