سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدینة العلم

یادداشت های محمد عابدینی

عرفای قرن چهارم

ابوبکر شبلی

او شاگرد و مرید جنید بغدادی بود و حلاج را نیز درک کرده بود. اصالتا خراسانی بود. او در سن 87 سالگی و در سال های 334 تا 344 درگذشت.

ابو علی رودباری

او از نژاد ساسانی بود و نسبش به انوشیروان می رسید. مرید جنید بغدادی بود. در فقه شاگرد ابوالعبّاس بن شریح و در ادبیّات شاگرد ثعلب بود. او را جامع طریقت و حقیقت و شریعت خوانده اند. وی در سال 322 درگذشت.

ابونصر سرّاج طوسی

او صاحب کتاب معروف اللّمع است. برخی معتقدند مقبره معروف به پیر پالان دوز مربوط به اوست. وی در سال 378 درگذشت.

ابوالفضل سرخسی

او اهل خراسان و شاگرد و مرید ابونصر سرّاج طوسی و استاد ابوسعید ابوالخیر بود. وی در سال 400 درگذشت.

ابوعبدالله رودباری

وی خواهرزاده ابوعلی رودباری بود و از عرفای سوریه و شام به حساب می آید که در سال 369 درگذشت.

ابوطالب مکّی

وی صاحب کتاب قوّت القلوب و اصالتا از بلاد جبل ایران است که به خاطر مجاورت طولانی در مکّه به مکّی ملقّب شد. او در سال 385 یا 386 درگذشت.

این نوشته و شماره های دیگر آن فیش های مطالعاتی بنده است از کتاب کلّیّات علوم اسلامی (عرفان) نوشته ی شهید آیت الله مرتضی مطهّری که البته به قلم خودم به رشته ی تحریر در آمده است.


عرفای قرن سوّم

بایزید بسطامی

نام اصلی او طیفور بن عیسی بود. او نخستین کسی بود که رسما از فناء فی الله و بقاء بالله سخن به میان آورد. از او شطحیّاتی نقل شده که همان ها سبب تکفیرش شدند. البته عرفا او را از اهل سکر می دانند. یعنی در حال جذبه و بی خود شدن آن شطحیّات را به زبان آورده است. برخی مدّعی شده اند که وی سقّای منزل امام صادق (علیه السّلام) بوده است که این ادّعا با تاریخ همخوانی ندارد. بایزید اهل بسطام بود و در سال 261 هجری قمری جان به جان آفرین تسلیم کرد.

بشر حافی

بشر در ابتدا اهل فسق بود. ولی بعد توبه کرد. علّامه حلّی در منهاج الکرامه نقل کرده که توبه ی او در حالی بود که با پای برهنه خدمت امام کاظم (علیه السّلام) رسید و به همین جهت وی را بشر حافی نامیده اند. بشر اصلتا مروی و اهل بغداد بود در سال 226 یا 227 هجری قمری وفات یافت.

سریّ سقطی

وی از دوستان و همراهان بشر حافی و اهل شفقت به مردم و ایثار بود. همچنین سریّ شاگرد و مرید معروف کرخی و استاد و دائی جنید بغدادی بود. وی اهل بغداد بود و در سال 245 یا 250 هجری قمری درگذشت.

حارث محاسبی

حارث از دوستان و همراهان جنید بغدادی بود. وجه نامگذاری او این بود که به امر مراقبه و محاسبه اهتمام کامل داشت. وی معاصر احمد بن حنبل بود و چون حنبل دشمن علم کلام بود و حارث نیز در کلام ورود پیدا کرده بود مطرود او شد و مردم نیز از او روی برگرداندند. حارث اصالت بصری داشت و در سال 243 هجری قمری وفات یافت.

جنید بغدادی

او را سیّد الطّایفه نامیده اند. وی عارفی معتدل بود و هیچ شطحیّاتی از وی نقل نشده است. جنید حتی لباس مخصوص اهل تصوّف را نیز بر تن نمی کرد و در زیّ علماء و فقهاء بود. نقل شده که جنید می گفت "لیس الاعتبار بالخرقة انّما الاعتبار بالحرقة". وی شاگرد، مرید و خواهرزاده ی سریّ سقطی و نیز شاگرد حارث محاسبی بود. جنید اصالت نهاوندی داشت و در سال 297 هجری قمری به جهان باقی شتافت.

ذوالنّون مصری

او اهل مصر بود. شاگرد مالک بن انس بود. جامی او را رئیس صوفیان می نامید. اولین کسی بود که مسائل عرفانی را با رمز بیان کرد. بسیاری از تعلیمات فلسفه نوافلاطونی توسّط او وارد عرفان و تصوّف شد. او در سال های 240 تا 250 درگذشت.

سهل بن عبدالله تستری

او اهل شوشتر بود. فرقه سهلیّه که اصل را بر مجاهدت نفس گذاشته بودند بر اساس نام وی این عنوان را برای خود انتخاب کردند. در مکه مکرمه با ذوالنّون مصری ملاقات کرده است. او در سال 283 یا 293 در گذشت.

حسین بن منصور حلّاج

اصالتا اهل بیضاء از توابع شیراز بود ولی در عراق بزرگ شده بود. از جنجالی ترین عرفا بود و به خاطر شطحیّات فراوانش به کفر و ارتداد و ادعای خدایی متّهم و در زمان مقتدر عبّاسی به دار آویخته شد. حتی گروهی او را شعبده باز می دانشتند اما عرفا او را تبرئه کرده و معتقد بودند سخنان مسئله دار وی و بایزید بسطامی در حال سکر و بیخودی بوده است به همین جهت او را شهید می خوانند. او در سال 306 یا 309 به دار آویخته شد.

این نوشته و شماره های دیگر آن فیش های مطالعاتی بنده است از کتاب کلّیّات علوم اسلامی (عرفان) نوشته ی شهید آیت الله مرتضی مطهّری که البته به قلم خودم به رشته ی تحریر در آمده است.


عرفای قرن دوّم

حسن بصری

او را آغازگر تاریخ کلام و عرفان مصطلح می دانند. رسما به او صوفی گفته نمی شده است امّا به سه دلیل او را صوفی برشمرده اند: اوّل این که او کتاب "رعایة الحقوق" را که می تواند اوّلین کتاب تصوّف باشد تالیف نموده است. در حال حاضر تنها نسخه ی این کتاب در کتابخانه ی آکسفورد است. دوّم به خاطر این که عرفا برخی از سلاسل طریقت خود را به حسن بصری و از او به علی (علیه السّلام) می رسانند. مانند سلسله ی مشایخ ابو سعید ابو الخیر. ابن النّدیم در "الفهرست" سلسله ی ابو محمّد جعفر خلدی را نیز به حسن بصری رسانده و می گوید: حسن هفتاد نفر از اصحاب بدر را درک کرده است. سوّم به خاطر برخی حکایات که حاکی از متصوّفه شدن او دارند. حسن بصری اصالتا ایرانی بود و در سال 110 هجری قمری درگذشت.

مالک بن دینار

وی را مفرط در زهد و ترک لذّت توصیف نموده اند. مالک اهل بصره بود و در سال 131 هجری قمری درگذشت.

ابراهیم ادهم

وی در ابتدا پادشاه بلخ بود. بعد از مدّتی توبه نمود و به تصوّف گرایید. در داستان های مثنوی مولوی هم ذکر او به میان آمده است. وی اهل بلخ بود و در سال 161 هجری قمری به رحمت خدا پیوست.

رابعه ی عدویّه

علّت نامگزاریش به رابعی این بود که چهارمین دختر خانواده به حساب می آمد. باید توجّه داشت این رابعه با رابعه ی شامیّه که از عرفای همدوره ی جامی است فرق دارد. نقل شده که حسن بصری و ابراهیم ادهم به ملاقات وی رفته اند. رابعه یا مصری و یا بصری بوده و تاریخ وفاتش نا مشخّص است.

ابو هاشم صوفی کوفی

وی اوّلین کسی است که رسما به نام صوفی خوانده شد. او استاد سفیان ثوری بود. تاریخ وفات وی نیز مشخّص نیست.

شقیق بلخی

وی شاگرد ابراهیم ادهم بود و گفته شده با حضرت کاظم (علیه السّلام) ملاقات داشته است.

معروف بلخی

پدر و مادر او نصرانی بودند و خودش به دست حضرت رضا (علیه السّلام) مسلمان شد. بسیاری از سلاسل طریقت به او و از او به امام رضا (علیه السّلام) و از طریق ائمّه (علیهم السّلام) به پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می رسد. به همین خاطر به این سلسله ها سلسلة الذّهب گفته و به این افراد ذهبی ها اطلاق می شود. معروف بلخی اهل کرخ بغدا بود ولی در اصل ایرانی بود و در سال 200 یا 206 هجری قمری در گذشت.

فضیل بن عیاض

وی در ابتدا راهزن بود و در ماجرایی جالب توبه کرد. کتاب "مصباح الشّریعة" را به او منتسب می دانند و این احتمال هست که درس های امام صادق (علیه السّلام) به او باشد. حاج میرزا حسین نوری در خاتمه ی "المستدرک" به این گفته اعتماد کرده است.

این نوشته و شماره های دیگر آن فیش های مطالعاتی بنده است از کتاب کلّیّات علوم اسلامی (عرفان) نوشته ی آقای مرتضی مطهّری که البته به قلم خودم به رشته ی تحریر در آمده است.