سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدینة العلم

یادداشت های محمد عابدینی

استاد سیّد محمّد صادق علم الهدی

نقد های شیخ بر سه دلیل مشهور برای قول به عقاب متجرّی:

نقد دلیل اوّل:

اجماع یا محصّل است یا منقول. اجماع محصّل خصوصاً در این مسئله قابل تحقّق نیست. اجماع منقول نیز حجّت نیست. بر فرض هم که اجماع به دست بیاید در مسائل فقهی کارآمدی دارد نه مسائل اصولی.

نقد دلیل دوّم:

اوّلاً: ثبوت این سیره ثابت نیست. مثلاً مرحوم سیّد محمّد مجاهد استاد شیخ انصاری که از عقلاء است گفته است اقرب عدم عقاب متجرّی است.

ثانیاً: قبح گاهی فعلی و گاهی فاعلی است. صفت بد قبیح فاعلی و رفتار بد قبیح فعلی است. آن چه موجب عقاب است رفتار قبیح است نه صفات قبیح. مذمّت عقلاء به خاطر قبح فاعلی متجرّی است نه به خاطر قبح متجرّاً به. سیرهِ عقلاء کاشف از قبح صفت نفسانی متجرّی است نه قبح عمل او.

نقد دلیل سوّم:

نقد بیان اوّل: حکم عقل به قبح تجرّی به خاطر صفت نفسانی متجرّی است نه به خاطر قبح عمل او.

نقد بیان دوّم: وجه درست همان وجه سوّم است و اشکالی که در آن جا بیان شد وارد نیست. عقاب کسی به خاطر امری غیر اختیاری قبیح است امّا عقاب نکردن او به خاطر آن امر غیر اختیاری قبیح نیست. امور اختیاری اعم است از این که خودشان اختیاری باشند یا به امور اختیاری بر گردند. انسان عاصی دو قبح دارد. هم قبح فعلی و هم قبح فاعلی. امّا انسان متجرّی فقط یک قبح دارد. سیرهِ عقلاء نیز بر این است که بین عاصی و متجرّی در شدّت مذمّت فرق وجود دارد.

قول تفصیلی صاحب فصول: قبح متجرّی بستگی به وجوه و اعتبارات دارد. تبرای تعیین شدّت و مقدار حسن و قبح افعال باید دو جهت ظاهری و واقعی در نظر گرفته شود. جهت ظاهری قصد و نیّت و جهت واقعی تحقّق خارجی فعل فارغ از نیّت فاعل است. برآیند این دو جهت نمرهِ واقعی یک فعل از نظر حسن و قبح است. عاصی از جهت ظاهری 50- و از جهت واقعی مجدّداً 50- نمره کسب می کند. یعنی عمل عاصی در مجموع 100- نمره می گیرد. مطیع از جهت ظاهری 50+ و از جهت واقعی نیز 50+ نمره می گیرد و در مجموع نمرهِ 100+ به عملش تعلّق می گیرد. متجرّی از جهت ظاهری در هر حالت و صورت 50- نمره می گیرد.

حالات پنجگانهِ متصوّر از جهت واقعی:

1. به قصد حرام فعل مکروه انجام دهد. 25- به جهت واقعی می گیرد که مجموعاً 75- نمره به عمل او تعلّق می گیرد و به حدّ عصیان نمی رسد.

2. به قصد حرام فعل مباح انجام دهد. 0 به جهت واقعی می گیرد که مجموعاً 50- نمره به فعل او تعلّق می گیرد و به حدّ عصیان نمی رسد.

3. به قصد حرام فعل مستحب انجام دهد. 25+ به جهت واقعی به فعلش تعلّق می گیرد که مجموعاً نمره عمل او را به 25- می رساند و باز هم به عصیان نمی رسد.

4. به قصد حرام فعل واجب انجام دهد. 50+ به جهت واقعی می گیرد و مجموعاً نمرهِ فعل او 0 می شود.

5. به قصد حرام واجب مؤکّدی را انجام دهد. 75+ به عمل او به جهت واقعی تعلّق می گیرد که در مجموع نمرهِ او را به 25+ می رساند.

واجب و مستحبّی که در این موارد مدّ نظر است توصّلی است نه تعبّدی. چون اگر تعبّدی باشد در هر صورت نمرهِ آن 0 است.

اشکالات شیخ:

1. قبح تجرّی ذاتی است و ذاتی قابل تغیّر نیست.

2. بر فرض که قبح تجرّی ذاتی نباشد تجرّی مقتضی یا علّت ناقصهِ قبح است. مقتضی چیزی اقتضای خود را اعمال خواهد کرد مگر آن که مانعی وجود داشته باشد. نائینی در فوائد الأصول می گوید حسن و قبح افعال متوقّف است بر علم فاعل.