سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدینة العلم

یادداشت های محمد عابدینی

مسجد اعظم / علّامه جوادی آملی / 10 مهر 1398

مباحث این مقام:

1.   جزئیات نعم بهشتی

2.   در اختیار کیست

3.   آیا بیشتر از این قابل آرزوست

برخی از نعم در بهشت متعلق مشیت انسان و برخی به خاطر عدم شناخت خارج از قلمرو مشیت او هستند. البته انسان می تواند به نحو کلی همه چیز را آرزو کند. مثلا بگوید هر چیز که باعث لذت است را بخواهد که آن چه خارج از معرفت و مشیت او هست نیز داخل در آن باشد اما به نحو مشخص و مصداقی نمی تواند چیزی را که نمی شناسد آرزو کند. بهشت محدود به معرفت ما نیست.

از آن جا که انسان مومن در دنیا جز به میل خدا کاری نکرده است خدا هم در بهشت زمام امور را به بهشتیان می دهد و همه مور همان کونه اند که او میل دارد. استغفار انسان های معمولی برای دفع ذنب انجام شده است و برای اولیاء برای دفع ذنب انجام نشده.

زنجبیل چشمه ای است در بهشت که بخشی از آب آن را مخلوط می کنند و رزق برخی بهشتیان می شود و خالص آن مخصوص مقربین است. کان مزاجها زنجبیلا. یعنی ممزوجی از زنجبیل که چشمه ای بهشتی است می باشد. معنای آیه این نیست که آب چشمه طعم زنجبیل دارد.

امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان جلد 10 صفحه310: یطهرهم عن کل شیئ سوی الله...


مسجد اعظم / علّامه جوادی آملی / 9 مهر 1398

سورهِ مبارکهِ انسان ابرار را معرّفی می کند و در قبال خوبی های وسیع آنان برایشان اجوری در آخرت و بهشت معرفی می کند. بعد به نعم بهشتی اشاره می کند و از آن ها با فعل مضارع یاد می کند. بعد در آیهِ 7 می فرماید یوفون بالنّذر. در حالی که این حقیقت مربوط به دنیا است نه بهشت. یعنی این عبارت قرینه است بر این که این نعم در دنیا نصیب ابرار می شود. در آیات بعدی به نعم بهشتی اشاره می شود.

قال رسول الله: انا مدینة الحکمة و هی الجنة و انت یا علی بابها. یعنی در این عالم دو نوع زندگی وجود دارد. یا روایاتی که می گوید ملائکه بال های خود را زیر پای طلاب علوم دین پهن می کنند. باید به جای تأویل گسترده آیات سطح خود را ارتقاء دهیم.

مرحوم نائینی می فرماید تعلّق نذر به مستحبات آن ها را واجب می کند. مرحوم امام در مقام نقد می فرمایند اگر نذر به مستحبات تعلق گرفت خود مستحبات واجب نمی شوند بلکه وفای به نذر واجب می شود و آن مستحب باید به وجه استحباب اتیان شود. به بیانی تجلّی نعم بهشتی در قالب وفای به نذر است.

ما سه عنوان داریم: شان نزول، فضای نزول و جو نزول. شان نزول مربوط به آیه است. فضای نزول مربوط به کلیت سوره است و جو نزول مربوط به مجموع قرآن کریم است. برخی اشکال کرده اند که آیهِ 8 کلی است و اختصاصی به اهل البیت ندارد. قضایای خارجیه بر خلاف قضایای شخصیه کلی است و کلیه بودن آن با تعلقشان به واقعه خارجی خاص منافاتی ندارد. فخر رازی هم در جریان اعطای انگشتر و هم در این آیه این نقد را وارد می داند. کلیت این آیه درست است اما آن کس که زیر بار این مضمون عالی رفت فقط همین خاندان هستند. آیه ظرفیت عموم دارد اما ظرفیت آن در خارج فقط در اهل البیت تحقق پیدا کرده است. امروز هم اگر کسی این کار را انجام دهد از باب این که پیور و متاسی به اهل بیت است مشمول این آیه می شود.


 

مسجد اعظم / علّامه جوادی آملی / 7 مهر 1398

سوره مبارکه انسان

هل أتی علی الإنسان حین من الدّهر لم یکن شیئاً مذکوراً

از خلقت انسان با فعل ماضی یاد می کند. نبتلیه: علامه می فرماید نقلبه و نبدله. باید می گفت قلبناه و بدلناه. تفسیر شیخ طوسی نزدیک به واقع است.

دهر یعنی بخشی از زمان طولانی. واحد سنجش متغیر به متغیر زمان و واحد سنجش متغیر به ثابت دهر و واحد سنجش ثابت به ثابت سرمد است.

مقصد انسان دار القرار است. انسان متحرک است و دنیا دار حرکت است اما حرکت دائمی نیست و دوام در حرکت یعنی لغو و بی هدفی و نرسیدن به مقصد. انا هدیناه السبیل. راه انسان از درون می گذرد. نشانه طی شدن مسیر اقوال و افعال اوست. اما شاکرا و اما کفورا: به معنای تخییر نیست بلکه مفید تقسیم است. اگر کفور بود: انا اعتدنا للکافرین سلاسل. ابرار به کسی می گویند که در برّ مانند بیابان وسیع فکر و عمل می کند. مقام مقربین بالاتر از ابرار است.

إنّ الأبرار یشربون من کأس کان مزاجها کافوراً.

"و لم أکن بدعائک ربّ شقیّاً"

امام صادق فرمود در شرق و غرب هر چه از علم بیابید از ماست.

کأس یعنی لیوان پُر. مزاج یعنی: عیناً یشرب بها عباد الله یفجّرونها تفریجاً.

بشر در دنیا تابع چشمه است ولی در بهشت چشمه تابع اهل بهست است.

یوفون بالنّذر و یخافون یوماً کان شرّه مستطیراً.

درخت و میوه بهشت اختصاص در میوه و نوع خاصی ندارد. عینا بیان کافور است.

و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا و یتیما و اسیرا.

 


 

پیش از دوره سنّتی نیز مباحثی با رنگ و بوی هرمنوتیک مطرح بوده است ولی نه به صورت یک علم متشخّص و مدوّن.

در رویکرد مدرن هدف بازتولید ذهنیّت مؤلّف نه تنها از دریچه متن بلکه با بازآفرینی تجربه او. هرمنوتیک مدرن می گوید همه ادراکات بشر لزوما در متون منحصر نیست و تجارب بشری می تواند جامع ترین منبع برای فهم و درک باشد. گفته می شود بازتولید ذهنیّت مؤلّف از طریق بازنشانی او امکان پذیر می باشد. یعنی زندگی کردن مانند مؤلّف و فکر کردن مانند او. امّا باید گفت حدس کارشناسانه و معتبر تنها راه قابل قبول برای دستیابی به ذهنیّت مؤلّف می باشد. دور هرمنوتیک یا حلقه ادراک (circle of understanding) به این معناست که فهم اجزای یک متن فقط با فهم کلّ متن امکان پذیر می باشد و فهم کلّ متن نیز متوقّف بر فهم اجزاء آن است. کلید حل این دور ظاهری مفهوم حدس می باشد و همین دور ظاهری شالوده فهم متون به روش هرمنوتیک مدرن است.

اشتراکات میان رویکرد سنّتی و مدرن:

1.   تمایز میان فاعل (مؤلّف - سوژه) و موضوع (متن - آبژه)

2.   محوریّت مؤلّف

3.   محوریّت روش (قواعد عرفی و زبانی)

4.   عینیّت و پایان پذیری فهم

اختلافات میان رویکرد سنّتی و مدرن:

1.   توّجه به ماهیّت فهم در ذهنیّت مؤلّف در هرمنوتیک مدرن بر خلاف سنّتی

2.   رویکرد هرمنوتیک مدرن نسبت به فهم به عنوان یک تجربه و پذیرش پیامد های آن

3.   در رویکرد سنّتی الهام و سوء برداشت به دلیل روش زبانی، عرفی و عقلائی که عینی و همگانی هستند قاعده نیست. اما در هرمنوتیک مدرن اصل بر ابهام و سوء برداشت است.

 


 

استاد محمّد کاظم رحمان ستایش / 12 اسفند 1397

دیدگاه اوّل در رابطه میان قرآن و علوم بشری تعارض است. علوم بشری دو دسته هستند. یا اثبات شده و قطعی هستند و یا فرضیّه علمی. اکثر گزاره هایی که در علوم بشری وجود دارند از دسته دوّم هستند. از سویی دیگر گزاره های قرآنی نیز به دو دسته محکمات و متشابهات تقسیم می شوند.در تعارض میان قطعیّات و متشابهات باید قطعیّات را پذیرفت و متشابهات را تأویل کرد. تعارض دو گونه است: تعارض مستقر و تعارض بدوی یا تعارض نُمون. در تعارض بین فرضیّات و محکمات تعارض مستقرّی وجود ندارد و هر کدام از این دو به حال خود باقی می ماند. در تعارض میان فرضیّات و متشابهات به طریق اولی تعارضی وجود ندارد. تنها در تعارض میان قطعیّات و محکمات تعارض مستقر و حقیقی به وجود می آید. هیچ کدام از تعارض های مطرح که محلّ بحث می باشند تعارض مستقر نیستند. موریس بوکای پزشک و نویسنده مسلمان فرانسوی در کتاب "قرآن و تورات و انجیل و علم، بررسی کتب مقدّس در پرتو علوم جدید" تصریح می کند که هیچ تعارضی میان عبارات قرآنی و یافته های قطعی بشری وجود ندارد.

دیدگاه دوّم در رابطه میان قرآن و علوم بشری جدایی است. در این دیدگاه دیوار و مرزی میان ساحت قرآن و علوم بشری وجود دارد و این دو نفیا و اثباتا ارتباطی با هم ندارند. یکی از مباحث مهم کلامی بحث قلمرو دین است. یعنی دین متکفّل چه اموری است. همچنین مبحثی با عنوان انتظار از دین در علم کلام جدید وجود دارد که مربوط به پیش از تدیّن و متمایز از بحث قبل است که مربوط به پس از تدیّن بود.

 


استاد محمّد تقی دیاری بیدگلی / 11 اسفند 1397

روش بیان احکام:

این روش ها فقط منحصر به بیان احکام نیستند و در موارد دیگر نیز بکار رفته اند. قرآن کریم با استفاده از این روش ها به ما آموخته است که ما نیز برای بیان و آموزش احکام از این روش ها استفاده کنیم.

1-    شیوه رایج در محاوره

بیان قرآن طبق قاعده باید با زبانی باشد که توسّط مخاطبین بومی آن یعنی قوم عرب به طور کامل قابل درک و دریافت باشد. یعنی از واژه ها و اصطلاحات رایج میان اعراب در آن استفاده شود. از همین نکته فهمیده می شود که ظواهر قرآن اعتبار و حجّیّت دارند.

2-    شیوه تدریجی

یکی از دلایل نزول تدریجی آیات قرآن کریم در نظر گرفتن محدودیّت گنجایش مردم است. دلیل دیگر این است که قرآن کریم که ارائه دهنده روش زندگی است با این روش به طور کامل با زندگی جامعه مخاطب خود مرتبط و درگیر می شود و هم گام با اتّفاقات و تحوّلات بیان و به جامعه ارائه می شود. دلیل مهمّ دیگر که شاید بتوان آن را منشأ دلیل های پیش دانست است این است که اصل در هر نوع تربیتی تدریج می باشد و دین مبین اسلام در یک نگاه کلّی یک مکتب تربیتی است و باید این اصل در همه جوانب مختلف آن مراعات شده باشد. در مورد بیان احکام هم همین اصل جاری است تا آن جا که حتّی برخی از علماء معتقد هستند فرع هایی از احکامی که کلیّات و عمومات آن ها در دین بیان شده است در زمان حکومت حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف بیان و اجراء خواهد شد.

3-    پرسش و پاسخ

در برخی آیات از روش پرسش و پاسخ استفاده شده است مانند آیاتی که با واژه یَستَفتُونَکَ و یَسئَلُونَکَ آغاز می شوند.

4-    خطاب توأم با ملاطفت

معلّم و آموزگار احکام باید مهربان باشد. آیه أَلرَّحمنُ عَلَّمَ القُرآنَ این نکته را تأیید می کند. مهربانی زمینه را برای پذیرش احکام فراهم می کند. این مهربانی گاهی در خطاب های قرآنی به کار رفته است مانند آیاتی که با خطاب یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مخاطبین خود را متوّجه پیام های احکامی خود می کند.

5-    تشریع احکام همراه با حکمت آن

در برخی آیات حکمت و فلسفه کلّی شریعت و در برخی دیگر از آیات حکمت و دلیل خاصّ بعضی از احکام بیان شده است. همچنین در روایات زیادی به دلایل احکام پرداخته شده است.

6-    ترکیب مزجی

بیان احکام در قرآن به صورت ترکیبی است. یعنی به صورت مجزّا و در فصل های جداگانه نیست و به صورت ترکیبی در بین همه مطالب پراکنده شده است.

قلمرو آیات الأحکام:

1.     احکام اعتقادی: لَا تُشرِکُوا بِهِ شَیئَا... (نساء/36)

2.     احکام اخلاقی: إِنَّ الله یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الإِحسَانِ وَ... (نحل/90)

3.     احکام عملی: أَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ... (بقره/43)


 

استاد عزّت الله مولائی نیا / 11 اسفند 1397

از آغاز اسلام تا کنون مسئله اعجاز جزء مهمترین مسائل اعتقادی مسلمانان به حساب می آمده است. بحث اعجاز بحثی استدلالی است و تقلید راهی در آن ندارد. مسلمانان عصر پیامبر با عقل فطری به روشنی اعجاز قرآن را درک می کردند و در مورد آن شبهه ای نداشتند. اعراب اعجاز قرآن را به بداهت درک می کردند ولی قدرت بیان و انتقال آن را نداشتند. هنر کلام بارزترین خصیصه عرب بود که در زمان پیامبر به اوج خود رسیده بود. اعجاز کلامی قرآن کریم هنر عرب را مبهوت خود کرد و توان مقابله را از آنان سلب کرد. با این وجود قرآن هیچ وقت باب هماورد طلبی را به روی آنان نبست و این مبارزه طلبی هم اکنون هم ادامه دارد. این تحدّی مراتبی داشت. در یک مرحله از معارضان خواست که کتابی مانند آن بیاورند. در مرحله بعد طلب ده سوره مانند آن کرد. در مرحله بعد از آنان خواست یک سوره مانند آن بیاورند و در آخرین مرحله اعلام کرد که نخواهید توانست به این تحدّی پاسخ بدهید. عرب با توّجه به ویژگی رفتاری خصومت گرایی افراطی اگر توانی برای پاسخ گویی به این تحدّی داشت قطعا آن را بی پاسخ نمی گذاشت. پرهیز از استماع صوت قرآن که به توصیه سران قریش انجام می شد برای جلوگیری از تاثّر اعجاز تاثیری قرآن کریم بود. در روایات آمده است که مدینه با قرآن فتح شد. زیرا در فتح مدینه جنگی رخ نداد و صرفا با تبلیغ قرآنی صورت گرفت.

اعجاز مصدر ثلاثی مزید باب افعال از ریشه عَجز به معنای ناتوانی است. عَجِزَ إِذَا لَم یَستَطِع أَمرَا. این کلمه ضدّ قَدِرَ است. معجزه اصطلاحا به هر امر خارق العاده از سوی انبیاء گفته می شود که همراه با تحدّی بدون پاسخ باشد. آخرین معجزه سلسله انبیاء قرآن کریم است که دو خصیصه دارد: اوّل رقّت و لطافت و دوّم دقّت و علوّ اسلوبی. اعراب برای فرار از عظمت قرآن هفت پیشنهاد به پیامبر دادند: 1- قرآنی دیگر بیاورد یا آن را تبدیل کند. 2- چشمه ای را به وجود بیاورد که سرزمینشان را سیراب کند. 3- بهشت را بیاورد. 4- قطعه ای از آسمان را برایشان بیاورد. 5- خدا و ملائکه را نزد آنان بیاورد. 6- خانه ای از جواهرات بسازد. 7- در آسمان پرواز کند.

اعجاز قرآن کریم به دو دسته حسّی و عقلی تقسیم می شوند که قسم دوّم از اهمّیّت بیشتری برخوردار است. اخبار غیبی قرآن کریم گاهی تعریضی و گاهی تصریحی است. گاهی حقایق علوم از سوی پیامبر بصورت غیر تعلّمی بیان شده است. اعجاز عقلی قرآن کریم به خواص اختصاص دارد. اگر معجزات پیامبر به معجزات حسّی اختصاص داشت برای امّت های آخر الزّمانی که فهم و ذکاوت بالایی دارند از تاثیر کافی برخوردار نمی بود.


استاد عزّت الله مولائی نیا / 11 اسفند 1397

اقسام تفسیر موضوعی:

1-    تفسیر لفظی یا تفسیر کلمه مانند مفردات راغب اصفهانی. این قسم از تفسیر موضوعات مهم زیادی را شامل نمی شود. بسیاری از موضوعات مهم تفکّر اسلامی در منظومه فکری قرآن کریم وجود دارند اما در دایره واژگان آن پیدا نمی شوند. به همین دلیل این روش را نمی توان به معنای کامل کلمه تفسیر موضوعی دانست.

2-    تصفیر وصفی یا تصنیفی. آیات در این روش صنف بندی و دسته بندی می شود. این تصنیف بدون هیچ ایده یا هدف خاصی انجام می شود و به همین خاطر نسبت به حلّ مشکلات جامعه کاربرد زیادی ندارد. لذا این قسم را نیز نمی توان تفسیر موضوعی مطلوب دانست.

الف) تفسیر اتّحادی: جمع آوری آیات هم موضوع.

ب) تفسیر ارتباطی: ارتباط دادن آیاتی که موضوعات مشابه دارند.

ج) تفسیر جامع: در این قسم کل قرآن بر اساس موضوعات دسته بندی شده اند.

3-    تفسیر تحلیلی و تبیینی. این تفسیر مسئله محور است.

موضوع پیشنهادی: برزخ در آثار علّامه طباطبایی.


استاد محمد جواد نجفی / 5 اسفند 1397

گرایش ها و دوره های هرمنوتیک:

1-   هرمنوتیک بی نام یا قدسی یا سنّتی: پیش از قرن 17. در این دوره حرف هایی زده می شد که رنگ و بوی هرمنوتیک داشت ولی منجر به ایجاد یک دانش نشده بود. آگوستیک می گوید کلّ متون مقدّس رمزدار نیست و فهم قسمت هایی از آن که فاقد رمز است نیازمند هرمنوتیک می باشد. مارتین لوتر در قرن 16 پروتستانیسم یا جنبش اعتراض دینی را پایه گذاشت. او احکام دینی را در دو حکم خلاصه کرد. همچنین وجود واسطه را در ارتباط با خداوند باطل شمرد. یکی از دلیل های دین گریزی در غرب باور های باطل کلیسا بود. غربی ها این مشکل خود را بعد ها به اسلام نیز نسبت دادند. مارتین لوتر معتقد بود همه کتاب مقدّس یکپارچه است و فهم هر جزء از آن بدون فهم کلّ آن ممکن نیست. پس فهم کتاب مقدّس نیازمند به خود کتاب مقدّس است که این جا نیاز به هرمنوتیک مشخّص می شد. نخستین بار قرآن در قرن 12 به دستور یک کشیش به نام رابرت کتونی دیر کلیسای فرانسه معروف به پطرس واجب التّکریم جهت تخریب به زبان لاتین ترجمه شد و تا 400 سال همین ترجمه در جهان مسیحیت رواج داشت.

2-   هرمنوتیک مدرن یا رمانتیک یا روشی یا کلاسیک: از قرن 17 به بعد. آقای دیلتای از دانشمندان برجسته این دوره است.

3-   هرمنوتیک پسامدرن یا نسبی یا فلسفی: قرن بیستم. آقای اشلایرماخر دانشمند شاخص این دوره است.

4-   هرمنوتیک نئوکلاسیک یا عینی گرا: نظریه گفتمان وارونه با این بیان که با استفاده از عناصر ماقبل پسامدرن آموزه های پسامدرن را نفی می کند.

هر تفسیری لابد و ناگریز وابسه به دانش هرمنوتیک است. دانش هرمنوتیک می تواند در فهم بهتر دین به ما کمک کند و حتی اگر این کارکرد را هم نداشته باشد می تواند به ما کمک کند تا آسیب های فهم دینی را در تفکّر غرب درک کنیم.

هرمنوتیک زائیده اندیشه فیلسوفان قارّه ای است. به فیلسوفان اروپایی فیلسوفان قارّه ای گفته می شود. به فیلسوفان دیگر مانند فلاسفه آمریکائی فیلسوفان تحلیلی گفته می شود.

مقولات، چارچوب و مسائل هرمنوتیک:

1-   ماهیّت فهم و تفسیر: جای این مسئله در خود علم تفسیر نیست. در این مسئله روی ماهیّت خود فهم و تفسیر تأمّل می شود و نتیجه، محصول و متعلّق فهم و تفسیر به هیچ وجه مدّ نظر نیست.

2-   نسبت میان فهم و تفسیر.

3-   چگونگی رخ دادن تفسیر. برخورد افق معنایی مفسّر با افق معنایی مؤلّف منجر به پیدایش تفسیر می شود.

4-   امکان دستیابی به فهم معتبر. برخی معتقدند که اصولا فهم معتبر وجود ندارد.

5-   وجود معیار فهم معتبر.

6-   امکان فهم نهایی متن یا به عبارتی دیگر پایان پذیر یا پایان ناپذیر بودن فهم متن.

7-   لزوم روش برای فهم متن.

8-   پایه های تفسیر یک متن. متن، مؤلّف و مفسّر. برخی معتقد به نادیده گرفتن مؤلّف با تعبیر مرگ مؤلّف هستند. برخی دیگر هم متن و هم مؤلّف را نادیده می گیرند و فقط مفسّر را معتبر می دانند. در مجموع عدّه ای متن محور، عدّه ای مؤلّف محور و عدّه ای دیگر مفسّر محور هستند.

9-   امکان دستیابی به فهم متن بدون پیشفرض و دیدگاه.

رویکرد سنّتی در هرمنوتیک:

کوشش برای دریافت مراد جدّی مؤلّف از دریچه متن با قواعد زبانی، عرفی و عقلانی. این رویکرد مؤلّف محور به شمار می رود. در این رویکرد هیچ پیشفرضی در تفسیر متن پذیرفته نیست.


استاد محمّد کاظم رحمان ستایش / 5 اسفند 1397

تبارشناسی بحث:

یکی از مؤلّفان 14 تعریف برای علم دینی گردآوری کرده است. علم دینی دانشی است که بنیان های آن بر اساس دین باشد. این بحث در فلسفه دین مورد بررسی قرار می گیرد. بحث دیگری نیز وجود دارد با عنوان علم و دین که محل طرح آن در کلام جدید می باشد. امّا موضوع این درس که قرآن و علوم بشری می باشد اخص از هر دو مبحث است و مسأله ای میان رشته ای محسوب می شود.

سؤال ما در این درس این است که آیا قرآن کریم متکفّل بیان علوم است؟ رابطه میان قرآن و علوم بشری چیست؟پاسخ برخی این است که دین عقل را معتبر و دارای حجّیّت شرعی دانسته است. به همین دلیل همه ادراکات عقلی محض رنگ دینی پیدا می کنند. به همین خاطر است که برخی ادّعا کرده اند که علم غیر دینی وجود ندارد.

نکته: مبحث میان رشته ای به این معناست که داده ها، گزارش ها و یافته ها از هر دو رشته مستفاد بوده و گزاره های هر دو رشته با هم تأثیر و تأثّر داشته باشند.

تاریخچه بحث:

این بحث فرع بر عنوان متون مقدّس و علوم بشری است. سابقه این بحث به قرن 17 باز می گردد. پیش از این زمان عالمان دینی عالمان علوم تجربی نیز بودند. به همین دلیل به طور طبیعی مسیر علوم به نحوی بود که یافته های علوم بشری و محتوای متون مقدّس دچار تعارض نمی شدند. سپس عالمانی ظهور کردند مانند گالیله و نیوتون که عالم علوم تجربی بودند ولی عالم دینی نبودند. البته این افراد متدیّن بودند ولی دغدغه ای برای رفع تعارض بین آموزه های دین و علم تجربی نداشتند. این عالمان به گزاره هایی دست پیدا کردند که با آموزه های متون مقدّس سازگاری نداشت. این تضاد در قرن 17 و ماجرای گردش زمین و به دنبال آن محاکمه گالیله به اوج رسید. در قرن 18 این تضاد شدّت گرفت تا این که هیوم مدّعی شد همه علوم که ما برای زندگی نیاز داریم بدون نیاز به اعتقادات دینی قابل دستیابی است. در اواسط قرن 18 گروهی از عالمان متدیّن مانند کانت برای صیانت از دین نظریّه ای دادند که نظامی بین علم و دین را با این بیان ارائه می کرد که مرز مشخّصی بین دین و علم وجود دارد و هر کدام هدف و غرض مشخّصی دارد. عدّه زیادی از عالمان غیردینی متدیّن این نظریّه را پسندیدند. این نظریّه در عمل به عقب نشینی و مغلوب شدن نهاد و کارگزاران دین منجر شد. در قرن 19 و با پیشرفت های روزافزون علوم بشری این اعتقاد شکل گرفت که حتّی خدا هم قابل و لازم به حذف است و نیازی به او وجود ندارد. در قرن بیستم عالمان به یکی از دیدگاه های نیوتون توجّه پیدا کردند. نیوتون مدّعی شده بود علم با پیشرفت خود باید بتواند آینده را پیشبینی نماید. بعد ها با توجّه به موارد متعدّدی که مسائل مختلف به سبب وجود عوامل ناشناخته غیر قابل پیشبینی بود، این دیدگاه دچار خدشه شد. عالمان تجربی به ناچار به صورت اجمالی معترف شدند که علم به کمال خود نرسیده است و همه مسائل در رشته های مختلف حل نشده است. به همین دلیل تئوری حذف خدا ضعیف و مخدوش شد. البته در همین برهه نظریّه ای مطرح شد با عنوان هرج و مرج که اصولا نظم و منطق کامل در فرایند های جهان وجود ندارد. در قرن بیستم به همین دلیل به طور اجمالی زمینه پذیرش معنویّت کلّی و اذعان به وجود قدرت بالادستی پیدا شد. در قرن 21 نهضت انکاری علیه خدا و دین وجود ندارد و رویکردی غیر علمی محسوب می شود. این مسیر و چالش میان علم و دین در دنیای مسیحیّت اتّفاق افتاد و در دنیای اسلام چنین بحثی وجود نداشت. پیدایش این بحث در جهان اسلام به دوران استعمار کشور های مسلمان بر می گشت. مسلمانان تلاش کردند با توجه به مغلوب بودن در نزاع اقتصادی و سیاسی در نزاع علمی پیروز شوند و این باور را به اثبات برسانند که علیرغم تعارض میان مسیحیّت و علم تعارضی میان آموزه های اسلامی و علم وجود ندارد. تقدّم تاریخی پیدایش تألیفاتی در زمینه رابطه میان علم و دین مسیحیّت نسبت به اسلام تأیید کننده این نکته است. قسمتی از این تلاش های برای نشان دادن عدم تعارض مباحث نظری و تئوریک بود. قسمتی دیگر در راستای نشان دادن اعجاز علمی قرآن کریم بود. به این نحوه که آموزه های قرآن کریم مانند رموزی یافته های علمی جدید بشری را بیان کرده است. مرحله بعدی با عنوان تفسیر علمی این بود که فارغ از مسأله اعجاز همه آیات قرآن مشتمل بر آموزه های علمی است. از جمله کتاب الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم نوشته طنطاوی بن جوهری که در 26 جلد به این سبک از تفسیر پرداخت و نوع دیدگاه افراطی آن سبب شد که مورد اقبال قرار نگیرد و افرادی به مخالفت با آن برخیزند که گاهی در این مخالفت ها هم افراط هایی وجود داشت.

 

دیدگاه های موجود در نسبت بین قرآن و علوم بشری

1-   تعارض

2-   جدایی

3-   ارتباط