سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدینة العلم

یادداشت های محمد عابدینی

مدرسهِ علمیّهِ آیة الله العظمی گلپایگانی / استاد جواد مروی / 8 مهر 1398

حدیث ابن صدقه سه فراز دارد:

1. کلّ شیئ لک حلال حتّی تعرف الحرام بعینه

2. چند مثال: و ذلک مثل الثّوب یکون علیک قد اشتریته و هو سرقة أو المملوک عندک و لعلّه حرّ قد باع نفسه أو خدع فبیع أو قهر أو امرأة تحتک و هیأختک أو رضیعتک

3. بیان قاعدهِ کلّی: و الأشیاء کلّها علی هذا حتّی یستبین لک او تقوم به البیّنة

مرحوم آخوند: در فراز اوّل امام می فرمایند هر شیئ مشکوکی برای انسان حلال است تا تفصیلاً بعینه علم به حرمت آن پیدا کند. کلّ شیئ اطلاق دارد چه منشأ شک امور خارجیّه باشد و چه فقدان یا اجمال نص یا تعارض نصّین باشد. و چه شیئ مشکوک مشتبه باشد به شبههِ حکمیّه یا موضوعیّه.

سؤال: بنا بر فرض تمامیّت استدلال، ظاهر روایت مربوط به شبهات تحریمیّه است. چرا باید شامل شبهات وجوبیّه باشد؟

مرحوم آخوند دو راه برای شمول:

1.   عدم الفصل: فقهای امامیّه من الصّدر الاول الی الآن درباره شبهات و وظیفه انسان دو گروهند: اوّل اخباریّین که قائلند در شبهات حکمیّه تحریمیّه باید احتیاط کرد و در شبهات وجوبیّه باید برائت جاری کرد. دوّم اصولیّین که هم در شبهات تحریمیّه و هم در شبهات وجوبیّه قائل به برائتند. عمل به ظاهر حدیث حل هیچ قائلی ندارد. چون اجماع داریم که در شبهات تحریمیّه برائت جاری است.

2.   ظهورسازی شمول حدیث برای شبهات وجوبیّه: هر شبهه وجوبیّه ای می تواند با یک بیان به شبهات تحریمیّه برگردد. مثلا برگرداندن شک در وجوب دعاء عند رؤیة الهلال به شک در حرمت ترک دعاء عند رؤیة الهلال

به نظر مرحوم آخوند حدیث حل مثبت برائت است هم در شبهات وجوبیّه و هم در شبهات تحریمیّه

گروهی از محقّقین بعد از آخوند به ایشان اشکالاتی وارد کرده اند:

1.   مستفاد از کلمات محقّق نائینی و آقا ضیاء عراقی: در فراز اوّل حدیث حل اطلاق دارد نسبت به شبهات حکمیّه و موضوعیّه ولی در فراز دوّم تمام امثله راجع به شبهات موضوعیّه است. لذا این امثله قرینه قطعیّه است بر این که صدر روایت اختصاص به شبهات موضوعیّه دارد و در شبهات موضوعیّه ما ادلّه خاصّه بر جریان برائت داریم. نزاع بین اخباری و اصولی در شبهات حکمیّه است. حتّی اگر قرینه قطعیّه پذیرفته نشود کلام مقرون است به احتمال قرینه و این اقتران اطلاق کلام را ساقط می کند. به بیانی دیگر قدر متیقّن در تخاطب که شبهات موضوعیّه است مانع از اطلاق می شود.

این اشکال قابل دفع است: اوّلاً ذکر مثال پس از بیان یک قاعدهِ کلّی مطلق یا عام سبب نقض عموم یا اطلاق نمی شود. دوّما بیشتر محقّقین قبول ندارند قدر متیقّن در مقام تخاطب مانع از اطلاق می شود.

 

2.   غیر از امثله ما قرینه قطعیّه دیگری داریم که صدر حدیث اختصاص به شبهات موضوعیّه دارد. قرینه این است که در فراز سوّم امام به قیام بیّنه اشاره کرده که اختصاص به شبهات موضوعیّه دارد.َ