سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدینة العلم

یادداشت های محمد عابدینی

الموجز فی أصول الفقه - آیت الله جعفر سبحانی - جلد 1 - صفحه 6

استاد عابدی - درس چهارم

- عامّه به خاطر کوتاه بودن دستشان از دامان ائمه و اشتغال بیشتر به حکومت جامعه که منجر به احتیاج بیشترشان به استنباط احکام می شد در توسعه و تکمیل علم اصول از نظر زمانی بر شیعه تقدّم داشته اند. البته بعد ها این موازنه تغییر کرد و در حال حاضر حجم تألیفات اصولی شیعه نسبت به عامّه قابل مقایسه نیست.

- أدوار یا أعصار علم اصول و یا به عبارتی دیگر تحوّل و تطوّر در علم اصول: دوره به مقطع زمانی خاصّی از تاریخ تحوّلات، جهش و پیشرفت یک علم گفته می شود. مفهوم تحوّل نسبت به حهش و پیشرفت عامّ می باشد. زیرا هم شامل تغییرات افزایشی و مثبت می شود و هم تغییرات کاهشی و منفی. برخی از جمله آیت الله جعفر سبحانی فقط نوع اوّل را مشمول مفهوم تحوّل دانسته اند و به خاطر همین اختلاف مبنایی در شمارش دوره ها و أعصار علم اصول تفاوت هایی دیده می شود.

- عوامل مؤثّر در دوره زمان، مکان و شخصیّت هستند. زمان: تغییرات و تحوّلات در بستر زمان نقش بسزایی در شکل گیری موضوعات و مسائل مختلف فقهی دارد و همین عامل سبب می شود علم اصول نیز پا به پای فقه دچار دگرگونی هایی بشود. مکان: تغییر محلّ و پایگاه رشد و حرکت علم فقه در شهر ها و حوزه های مهمّ در طول زمان باعث ایجاد تغییراتی در نگرش های فقهی و به تبع آن علم اصول می شود. شخصیّت که مهمترین عامل است: ایمان و تقوا که طبق روایات تاثیر مستقیم در میزان فهم دارد، آشنایی با عرف، تعاملات، عمق فکری و دقّت نظر شخصیّت عالم بیشترین نقش را در ایجاد تحوّلات اساسی در یک علم ایفاء می کند. آیت الله جعفر سبحانی با توجه به این که تحوّل را صرفا به معنای جهش و نه افول می داند تاریخ علم اصول را به دو دوره تقسیم می کند. مبنای اکثر علماء معنای مطلق است. دکتر گرجی نه دوره را برای تاریخ علم اصول ذکر می کند. شهید آیت الله محمد باقر صدر سه دوره و مرحوم آیت الله سیّد محمود هاشمی شاهرودی شش دوره را برای علم اصول بر شمرده اند. آقای مهدی علی پور در کتاب درآمدی بر تاریخ علم اصول شش دوره و در مقاله ای دیگر نه دوره را در تاریخ علم اصول در نظر بیان می کند. آنچه سبب این اختلافات می شود توجّه و غفلت نسبت به یک یا چند عامل از عوامل مؤثّر در دوره های علم اصول است.

- آیت الله جعفر سبحانی معتقد است در تاریخ علم اصول دو دوره وجود دارد: مرحله اوّل: از اوائل قرن سوّم تا عصر علّامه حلّی (متوفّای 626). یکی از اختلافات مبنایی ایشان با بقیه همین جاست که ایشان آغاز دوره را از قرن سوّم می داند در حالی که بیشتر علماء آغاز آن را پیش از آن و از همان عصر نبوی (ص) می دانند. ایشان مرحله اوّل را شامل سه عصر می داند: 1- عصر نشر یا بروز، ظهور و پیدایش. در این دوره تک رساله هایی وجود دارند و کتاب هایی که شامل عموم مسائل اصولی هستند یافت نمی شود. 2- عصر نموّ یا افزایش. کتاب های شاخص این دوره التّذکرة بأصول الفقه نوشته شیخ مفید (متوفّای 413)، کتاب الذّریعة إلی أصول الشّریعة نوشته سیّد شریف مرتضی (متوفّای 436)، کتاب التّقریب (یا التّهذیب) نوشته أبو یعلی حمزه بن عبد العزیز مشهور به سلّار دیلمی (متوفّای 463) و کتاب العدّة فی أصول الفقه نوشته شیخ طوسی (متوفّای 460) است. 3- عصر درخشش.  در این عصر می توان به دانشمند بزرگ أبو المکارم عزّ الدّین حمزه بن علیّ بن زهره حلبی مشهور به إبن زهره (متوفّای 585) صاحب کتاب غنیة النّزوع إلى علمی الأصول و الفروع اشاره کرد. شیخ طوسی در عصر خود چنان درخششی داشت که تا حدود صد سال کسی خدشه ای در آراء و فتاوای وی وارد نمی کرد. اوّلین فرد شاخصی که این فضا را شکافت إبن زهره بود. بعد ها محمّد بن منصور بن احمد بن إدریس حلّی عجلی مشهور به إبن إدریس (متوفّای 597) این فضا را با نقد گسترده آراء شیخ طوسی به اوج رساند. از جمله چنین دانشمندانی أبو القاسم نجم الدّین جعفر بن حسن بن یحیی بن سعید حلّی مشهور به محقّق حلّی یا محقّق اوّل (متوفّای 676) صاحب کتاب معارج الأصول است. پس از او می توان به خواهرزاده اش حسن بن یوسف بن مطهّر حلّی مشهور به علّامه حلّی (متوفّای 726) اشاره کرد که صاحب تألیفات متعدّدی در علم اصول می باشد از جمله کتاب نهایة الوصول إلی علم الأصول. بیشترین انتقادات از سوی اخبارییّون متوجّه علّامه حلّی بود. با ظهور محمّد أمین إسترآبادی (متوفّای 1036) صاحب کتاب الفوائد المدنیّة دوره رکورد علم اصول آغاز شد. وی را مؤسّس أخباری گری جدید می دانند.

مرحله دوّم: از زمان ظهور محمّد باقر بن محمّد أکمل وحید بهبهانی (متوفّای 1205) که وی را احیاگر علم اصول می دانند تا زمان حاضر. آیت الله جعفر سبحانی مرحله دوّم را شامل سه عصر می داند: 1- عصر انفتاح. دلیل این نام گذاری این است که بعد از رکوردی که اخبارییّون ایجاد کردند مرحوم وحید بهبهانی مجدّدا راه حرکت علم اصول را باز کرد. در میان آثار ایشان در این مقام می توان به کتاب الفوائد الحائریّة اشاره کرد. شاگردان وی از جمله شیخ جعفر کاشف الغطاء و میرزا ابو القاسم بن محمّد حسن بن نظر علىّ جیلانى شفتى رشتى قمى مشهور به میرزای قمی صاحب کتاب القوانین المحکمة فی الأصول این مسیر را ادامه دادند.