سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدینة العلم

یادداشت های محمد عابدینی

علّامه سیّد محمّد حسین طباطبایی

حصر الاستدلال المستعمل فی الفلسفة فی البرهان

و بتعبیر آخر بحثا نقتصر فیه علی الاستعمال البرهان، فانّ القیاس البرهانیّ هو المنتج للنّتیجة الیقینیّة من بین الاقیسة، کما انّ الیقین هو الاعتقاد الکاشف عن وجه الواقع من بین الاعتقادات. فاذا بحثنا هذا النّوع من البحث امکننا ان نستنتج به انّ کذا موجود و کذا لیس بموجود.

وجه کون موضوع الفلسفة الموجود المطلق بما هو کلّیّ

و لکنّ البحث عن الجزئیّات خارج من وسعنا. علی انّ البرهان لایجری فی الجزئیّ بما هو متغیّر زائل. و لذلک بعینه ننعطف فی هذا النّوع من البحث الی البحث عن حال الموجود علی وجه کلّیّ، فنستعلم به احوال الموجود المطلق بما انّه کلّیّ.

انحصار احکام الموجود المطلق فی المساوی له و الاخصّ منه

و لمّا کان من المستحیل ان یتّصف الموجود باحوال غیر موجودة انحصرت الاحوال المذکورة فی احکام تساوی الموجود من حیث هو موجود، کالخارجیّة المطلقة و الوحدة العامّة و الفعلیّة الکلّیِة المساویة للموجود المطلق. او تکون احوالا هی اخصّ من الموجود المطلق، لکنّها و ما یقابلها جمیعا تساوی الموجود المطلق، کقولنا: "الموجود امّا خارجیّ او ذهنیّ" و "الموجود واحد او کثیر"، و "الموجود امّا بالفعل او بالقوّة".

انحصار استدلال فلسفی در برهان

بحثی که ما در صدد آن هستیم فقط با استفاده از برهان سامان پیدا می کند. در بین قیاس های مختلف فقط قیاس برهانی است که منتهی به نتیجه ی یقینی می شود. همچنان که در بین اعتقادات مختلف آن اعتقادی که پرده از واقع بر می دارد یقین است. به همین خاطر اگر ما این نوع از بحث را در پیش بگیریم می توانیم بفهمیم کدام اشیاء موجود و کدام غیر موجود هستند.

وجه این که موضوع فلسفه موجود مطلق از حیث کلّیّت است

بحث در باره ی همه ی جزئیّات حقیقتا از وسع هر اندیشمندی خارج است. از طرفی برهان در جزئیّات از حیث تغیّر و زوالشان جاری نمی شود. به همین خاطر بحث را روی احوال موجود به صورت کلّی معطوف می کنیم و از این طریق احوال موجود مطلق را از حیث کلّیّتش کشف می کنیم.

انحصار احکام موجود مطلق در مساوی یا اخصّ از آن

از آن جا که متّصف شدن موجود به احکام غیر موجود غیر ممکن است، احکام موجود مطلق منحصر می شد در احکامی که یا مساوی با آن باشند مانند خارجیّت مطلق، وحدت عامّ و فعلیّت کلّی که مساوی با وجود مطلق هستند یا احوالی باشد که اخصّ از موجود مطلق هستند، امّا این همراه با مقابلشان مساوی وجود مطلق باشند مانند این که بگوییم "موجود یا خارجی است و یا ذهنی"، "موجود یا واحد است یا کثیر" و "موجود یا بالفعل است یا بالقوّه".