سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدینة العلم

یادداشت های محمد عابدینی

مسجد اعظم / علّامه جوادی آملی / 9 مهر 1398

سورهِ مبارکهِ انسان ابرار را معرّفی می کند و در قبال خوبی های وسیع آنان برایشان اجوری در آخرت و بهشت معرفی می کند. بعد به نعم بهشتی اشاره می کند و از آن ها با فعل مضارع یاد می کند. بعد در آیهِ 7 می فرماید یوفون بالنّذر. در حالی که این حقیقت مربوط به دنیا است نه بهشت. یعنی این عبارت قرینه است بر این که این نعم در دنیا نصیب ابرار می شود. در آیات بعدی به نعم بهشتی اشاره می شود.

قال رسول الله: انا مدینة الحکمة و هی الجنة و انت یا علی بابها. یعنی در این عالم دو نوع زندگی وجود دارد. یا روایاتی که می گوید ملائکه بال های خود را زیر پای طلاب علوم دین پهن می کنند. باید به جای تأویل گسترده آیات سطح خود را ارتقاء دهیم.

مرحوم نائینی می فرماید تعلّق نذر به مستحبات آن ها را واجب می کند. مرحوم امام در مقام نقد می فرمایند اگر نذر به مستحبات تعلق گرفت خود مستحبات واجب نمی شوند بلکه وفای به نذر واجب می شود و آن مستحب باید به وجه استحباب اتیان شود. به بیانی تجلّی نعم بهشتی در قالب وفای به نذر است.

ما سه عنوان داریم: شان نزول، فضای نزول و جو نزول. شان نزول مربوط به آیه است. فضای نزول مربوط به کلیت سوره است و جو نزول مربوط به مجموع قرآن کریم است. برخی اشکال کرده اند که آیهِ 8 کلی است و اختصاصی به اهل البیت ندارد. قضایای خارجیه بر خلاف قضایای شخصیه کلی است و کلیه بودن آن با تعلقشان به واقعه خارجی خاص منافاتی ندارد. فخر رازی هم در جریان اعطای انگشتر و هم در این آیه این نقد را وارد می داند. کلیت این آیه درست است اما آن کس که زیر بار این مضمون عالی رفت فقط همین خاندان هستند. آیه ظرفیت عموم دارد اما ظرفیت آن در خارج فقط در اهل البیت تحقق پیدا کرده است. امروز هم اگر کسی این کار را انجام دهد از باب این که پیور و متاسی به اهل بیت است مشمول این آیه می شود.