سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدینة العلم

یادداشت های محمد عابدینی

 

استاد محمّد کاظم رحمان ستایش / 12 اسفند 1397

دیدگاه اوّل در رابطه میان قرآن و علوم بشری تعارض است. علوم بشری دو دسته هستند. یا اثبات شده و قطعی هستند و یا فرضیّه علمی. اکثر گزاره هایی که در علوم بشری وجود دارند از دسته دوّم هستند. از سویی دیگر گزاره های قرآنی نیز به دو دسته محکمات و متشابهات تقسیم می شوند.در تعارض میان قطعیّات و متشابهات باید قطعیّات را پذیرفت و متشابهات را تأویل کرد. تعارض دو گونه است: تعارض مستقر و تعارض بدوی یا تعارض نُمون. در تعارض بین فرضیّات و محکمات تعارض مستقرّی وجود ندارد و هر کدام از این دو به حال خود باقی می ماند. در تعارض میان فرضیّات و متشابهات به طریق اولی تعارضی وجود ندارد. تنها در تعارض میان قطعیّات و محکمات تعارض مستقر و حقیقی به وجود می آید. هیچ کدام از تعارض های مطرح که محلّ بحث می باشند تعارض مستقر نیستند. موریس بوکای پزشک و نویسنده مسلمان فرانسوی در کتاب "قرآن و تورات و انجیل و علم، بررسی کتب مقدّس در پرتو علوم جدید" تصریح می کند که هیچ تعارضی میان عبارات قرآنی و یافته های قطعی بشری وجود ندارد.

دیدگاه دوّم در رابطه میان قرآن و علوم بشری جدایی است. در این دیدگاه دیوار و مرزی میان ساحت قرآن و علوم بشری وجود دارد و این دو نفیا و اثباتا ارتباطی با هم ندارند. یکی از مباحث مهم کلامی بحث قلمرو دین است. یعنی دین متکفّل چه اموری است. همچنین مبحثی با عنوان انتظار از دین در علم کلام جدید وجود دارد که مربوط به پیش از تدیّن و متمایز از بحث قبل است که مربوط به پس از تدیّن بود.